«نقابهای پاره» این جواب سوالی است که هنوز نپرسیدهاید.
صندلی دندانپزشکی یک صندلی جادویی است. احتمالا دلیلش «ترس» است. آدمها به صندلی که نزدیک میشوند، میترسند؛ از آمپول، از صدای مته، از خود مته، از درد. به جنسیت و سن و ابعاد بدن هم ربطی ندارد. این ترس از درون میجوشد… و نتیجه غریبی دارد. نقاب آدمها از چهرهشان میافتد. نقابی که به چهره زدهاند، یک آدم تودار، یک آدم خشن، یک آدم موقر ظریفرفتار پولدار و یا هرکسی که دوست دارند خودشان را جلوه دهند، این نقاب میپوسد و خود خودشان نمایان میشود.
شاید به همین دلیل است که نویسندههای زیادی درباره دندانپزشکی نوشتهاند، با وجود این که دندانپزشکی یک کار بسیار تخصصی است و نوشتن درباره آن نیازمند تحقیق جدی است؛ اما وسوسه عریان شدن چهره آدمها قویتر از آن است که بشود راحت از کنارش گذشت. نزدیک صندلی دندانپزشکی، جادویی وجود دارد که نقابها را پارهپاره میکند و این کتاب، پر از داستانهای جذابی است که از چهرههای پشت این نقابها روایت میکند.
«نقابهای پاره» این جواب سوالی است که هنوز نپرسیدهاید.
صندلی دندانپزشکی یک صندلی جادویی است. احتمالا دلیلش «ترس» است. آدمها به صندلی که نزدیک میشوند، میترسند؛ از آمپول، از صدای مته، از خود مته، از درد. به جنسیت و سن و ابعاد بدن هم ربطی ندارد. این ترس از درون میجوشد… و نتیجه غریبی دارد. نقاب آدمها از چهرهشان میافتد. نقابی که به چهره زدهاند، یک آدم تودار، یک آدم خشن، یک آدم موقر ظریفرفتار پولدار و یا هرکسی که دوست دارند خودشان را جلوه دهند، این نقاب میپوسد و خود خودشان نمایان میشود.
شاید به همین دلیل است که نویسندههای زیادی درباره دندانپزشکی نوشتهاند، با وجود این که دندانپزشکی یک کار بسیار تخصصی است و نوشتن درباره آن نیازمند تحقیق جدی است؛ اما وسوسه عریان شدن چهره آدمها قویتر از آن است که بشود راحت از کنارش گذشت. نزدیک صندلی دندانپزشکی، جادویی وجود دارد که نقابها را پارهپاره میکند و این کتاب، پر از داستانهای جذابی است که از چهرههای پشت این نقابها روایت میکند.