سالها پیش در یکى از مجلات ادبى، مباحثى زیر عنوان «تأملات؛ از صفر» چاپ کردم که بعدها آن را در کتابى با عنوان «بیرون پریدن از صف» جاى دادم. حالیا به انگیزه و ضرورتى این اسم را تأملات؛ از صفر بر کتابى که در دست دارید مىگذارم، با این توضیح که هیچیک از آن «تأملات…» در این کتاب نیامده است! و چرا بیاید؟ گاه اینگونه وسواسها، بیدارى آدم را در خواب نیز بر هم مىزند!
مقالههاى راهیافته در این کتاب، فرآیند تعمّق و تأمّلات نیم قرن زیست ادبی هنرى من است! بىانگیزه نبوده و گاه به اشاره نیز بوده که ضرورت دارد این بحث را باز کنى وُ بسط بدهى آن را، آنها را: بحران وُ جریانهاى شعرى را، «منسالارى» و «فنسالارى» را، «فرا» وَ «پَسا» را، «مکتبسازى» و بازىهاى رهیافته در شعر را!
وَ من نوشتهام آنچه را که «نوشتنْ»، خود به طراوت و صراحت گفته و مىگوید: بنویس!…
سالها پیش در یکى از مجلات ادبى، مباحثى زیر عنوان «تأملات؛ از صفر» چاپ کردم که بعدها آن را در کتابى با عنوان «بیرون پریدن از صف» جاى دادم. حالیا به انگیزه و ضرورتى این اسم را تأملات؛ از صفر بر کتابى که در دست دارید مىگذارم، با این توضیح که هیچیک از آن «تأملات…» در این کتاب نیامده است! و چرا بیاید؟ گاه اینگونه وسواسها، بیدارى آدم را در خواب نیز بر هم مىزند!
مقالههاى راهیافته در این کتاب، فرآیند تعمّق و تأمّلات نیم قرن زیست ادبی هنرى من است! بىانگیزه نبوده و گاه به اشاره نیز بوده که ضرورت دارد این بحث را باز کنى وُ بسط بدهى آن را، آنها را: بحران وُ جریانهاى شعرى را، «منسالارى» و «فنسالارى» را، «فرا» وَ «پَسا» را، «مکتبسازى» و بازىهاى رهیافته در شعر را!
وَ من نوشتهام آنچه را که «نوشتنْ»، خود به طراوت و صراحت گفته و مىگوید: بنویس!…