○ دست خودم نیست. ازش خلاصی ندارم. عالیجناب داکت میگه: «به خدا تکیه کن و ازش طلب مغفرت کن. توکلت به خدا باشه تا راهتو وسط این طوفان پیدا کنی.» اما من تکیهم به باده. لعنت بهش. من تکیهم…
ص ۲۰
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
○ دست خودم نیست. ازش خلاصی ندارم. عالیجناب داکت میگه: «به خدا تکیه کن و ازش طلب مغفرت کن. توکلت به خدا باشه تا راهتو وسط این طوفان پیدا کنی.» اما من تکیهم به باده. لعنت بهش. من تکیهم…
ص ۲۰
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.