چشمهایت را گشودی - میبینم که تاریکیام میزید. در بسترش در مینگرم: آن جا هم از من است و میزید جا به جا میشود چنین چیزی؟ و در راه بیدار میشود؟ نور کی میآید از پی پایم که یک قایقران پیدا شد؟
چشمهایت را گشودی - میبینم که تاریکیام میزید. در بسترش در مینگرم: آن جا هم از من است و میزید جا به جا میشود چنین چیزی؟ و در راه بیدار میشود؟ نور کی میآید از پی پایم که یک قایقران پیدا شد؟