Read Anywhere and on Any Device!

Subscribe to Read | $0.00

Join today and start reading your favorite books for Free!

Read Anywhere and on Any Device!

  • Download on iOS
  • Download on Android
  • Download on iOS

۱۰۱ سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید : (و صادقانه بگویم، در دهه‌ی سی‌سالگی هم همینطور)

۱۰۱ سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید : (و صادقانه بگویم، در دهه‌ی سی‌سالگی هم همینطور)

هدیه جامعی
0/5 ( ratings)
کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید اثر پل انگون، به شما نشان می‌دهد که چگونه برای رسیدن به موفقیت و دوری از شکست دیدگاه خود را تغییر دهید.

اگر از شکست خوردن، ناامید شدن یا هر دو می‌ترسید، یا اینکه مشتاقانه به دنبال توصیه‌هایی می‌گردید تا به کمک آن‌ها مرحلۀ گذر از مشکلات را پشت سر بگذارید، کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید را بخوانید و در تعیین کننده‌ترین دهه زندگی‌تان بدرخشید.

انسان قبل‌ از رسیدن به بیست‌ سالگی اهداف و رؤیاهای بزرگ زیادی دارد که مطمئن است به آن‌ها می‌رسد. در تمام طول عمر به آن‌ها بال‌وپر می‌دهد، پرورششان می‌دهد و به آن‌ها عشق می‌ورزد. اما بعد‌از فارغ‌التحصیلی و ترک دانشگاه وارد بزرگسالی می‌شود و تمام اهدافش مثل له‌ شدن زیر دوچرخه‌های یک گروه دوچرخه‌سوار، یک‌ شبه از‌ بین می‌روند و آخرین‌ یاری که به آن‌ها فکر کرده به جایی در فرانکلین و کنتاکی برمی‌گردد.

درحین بزرگ‌ شدن، بخش اعظمی از عمرتان را صرف بالا ‌رفتن از مرحله‌ای به مرحلۀ دیگر می‌کنید. راهنمایی، دبیرستان، وارد‌ شدن به یک دانشگاه خوب، انتخاب بهترین رشته، گرفتن نمرات عالی و همین‌طور به بالا‌ رفتن از این پله‌ها ادامه می‌دهید. سریع‌تر! بالاتر! به پشت سرت نگاه نکن! سؤال نپرس! فقط به بالا‌رفتن ادامه بده!

پل انگون توصیه می‌کند که این کتاب را بدون وقفۀ طولانی بخوانید و برای جواب دادن به سؤالاتش زیاد مکث نکنید. ابتدا باید قبل از غرق ‌شدن در کتاب و تلاش برای جواب‌ دادن به سؤالاتش، ارتباط این کتاب، سؤالات، داستان‌ها و بصیرتش را با‌ هم درک کنید. شاید بهتر باشد از یکسری نکات یادداشت بردارید، اما در همان‌ حین به خواندن ادامه دهید. اگر جواب‌ دادن به سؤالی برایتان سخت بود روی آن متوقف نشوید و از ادامۀ کتاب غافل نمانید.

برای زمان‌هایی که مطمئن نیستید چه‌ اتفاقی افتاده، زمان‌هایی که تلاش می‌کنید برای اتفاقی غیر معقول دلیل پیدا کنید، زمان‌هایی که تلاش می‌کنید تا ابهامات را برطرف کنید و مسیرتان را پیدا کنید، فقط یک جواب وجود دارد و آن هم پرسیدن سؤالات مناسب از خودتان و دیگران است.

بنابراین هرجایی که الان هستید - چه بالای پله‌ها و در آستانۀ باز‌ کردن در رو‌ به رؤیاهایتان هستید، چه پایین پله‌ها قرار دارید و مثل وقتی که من گیج و سر در گم بودم و داشتم تکه‌های علف‌ها و برگ‌ها را از روی سرم برمی‌داشتم - با خودتان فکر می‌کنید که چه شد به اینجا رسیدم؟ از خودمان سؤالات درست و مناسب بپرسیم.

در بخشی از کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید می‌خوانیم:

یک‌ بار، به‌ عنوان مسئول جذب دانشجو در دانشگاه، می‌بایست ماه‌ها پشت میز می‌نشستم و تمام تلاشم را می‌کردم تا با دانش‌آموزان دبیرستانی ارتباط برقرار کنم و دربارۀ دانشگاهم با آن‌ها صحبت کنم. نمی‌دانید چقدر از آن دانش‌آموزانی که حتی اگر چندان هم به دانشگاه من علاقه نشان نمی‌دادند اما جلو می‌آمدند، دست می‌دادند، به چشمانم نگاه می‌کردند و با من صحبت می‌کردند، ممنونم.

بعضی از آن دانش‌آموزانی که بعدها وارد دانشگاه شدند از آن دسته دانش‌آموزانی نبودند که نمرات درخشانی گرفته باشند تا از‌ طریق آن وارد دانشگاه شوند، اما با این‌ وجود پرونده‌شان را به مسئول پذیرش ارجاع می‌دادم و از او می‌خواستم هر چند نفر از آن‌ها را که می‌تواند بپذیرد؛ فقط به این خاطر که با جلو‌ آمدن و حرف زدن با من، مرا تحت‌ تأثیر خود قرار داده بودند. آن‌ها برای من بیش‌ از یک تکه کاغذ بودند، آن‌ها افرادی بودند که دوست داشتم شاهد موفقیتشان باشم.

بنابراین من همه را تشویق می‌کنم به همایش‌ها بروند و کاری که اسمش را «سرگردانِ عجیب‌ و غریب» گذاشته‌ام انجام دهند. بدون هیچ صحبت خاصی، بدون هیچ برنامه‌ریزی‌ای، فقط در اطراف بچرخید و با افراد مختلف آشنا شوید.

می‌توانم بگویم بسیاری از موفقیت‌های شغلی‌ام در همایش‌ها اتفاق افتاده است، چون خودم پروژۀ «سرگردانِ عجیب‌وغریب» را انجام داده‌ام. خدا را شکر من در عجیب‌ و غریب‌ بودن حرف ندارم.
Language
Persian
Pages
256
Release
January 01, 1397
ISBN 13
9786004612043

۱۰۱ سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید : (و صادقانه بگویم، در دهه‌ی سی‌سالگی هم همینطور)

هدیه جامعی
0/5 ( ratings)
کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید اثر پل انگون، به شما نشان می‌دهد که چگونه برای رسیدن به موفقیت و دوری از شکست دیدگاه خود را تغییر دهید.

اگر از شکست خوردن، ناامید شدن یا هر دو می‌ترسید، یا اینکه مشتاقانه به دنبال توصیه‌هایی می‌گردید تا به کمک آن‌ها مرحلۀ گذر از مشکلات را پشت سر بگذارید، کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید را بخوانید و در تعیین کننده‌ترین دهه زندگی‌تان بدرخشید.

انسان قبل‌ از رسیدن به بیست‌ سالگی اهداف و رؤیاهای بزرگ زیادی دارد که مطمئن است به آن‌ها می‌رسد. در تمام طول عمر به آن‌ها بال‌وپر می‌دهد، پرورششان می‌دهد و به آن‌ها عشق می‌ورزد. اما بعد‌از فارغ‌التحصیلی و ترک دانشگاه وارد بزرگسالی می‌شود و تمام اهدافش مثل له‌ شدن زیر دوچرخه‌های یک گروه دوچرخه‌سوار، یک‌ شبه از‌ بین می‌روند و آخرین‌ یاری که به آن‌ها فکر کرده به جایی در فرانکلین و کنتاکی برمی‌گردد.

درحین بزرگ‌ شدن، بخش اعظمی از عمرتان را صرف بالا ‌رفتن از مرحله‌ای به مرحلۀ دیگر می‌کنید. راهنمایی، دبیرستان، وارد‌ شدن به یک دانشگاه خوب، انتخاب بهترین رشته، گرفتن نمرات عالی و همین‌طور به بالا‌ رفتن از این پله‌ها ادامه می‌دهید. سریع‌تر! بالاتر! به پشت سرت نگاه نکن! سؤال نپرس! فقط به بالا‌رفتن ادامه بده!

پل انگون توصیه می‌کند که این کتاب را بدون وقفۀ طولانی بخوانید و برای جواب دادن به سؤالاتش زیاد مکث نکنید. ابتدا باید قبل از غرق ‌شدن در کتاب و تلاش برای جواب‌ دادن به سؤالاتش، ارتباط این کتاب، سؤالات، داستان‌ها و بصیرتش را با‌ هم درک کنید. شاید بهتر باشد از یکسری نکات یادداشت بردارید، اما در همان‌ حین به خواندن ادامه دهید. اگر جواب‌ دادن به سؤالی برایتان سخت بود روی آن متوقف نشوید و از ادامۀ کتاب غافل نمانید.

برای زمان‌هایی که مطمئن نیستید چه‌ اتفاقی افتاده، زمان‌هایی که تلاش می‌کنید برای اتفاقی غیر معقول دلیل پیدا کنید، زمان‌هایی که تلاش می‌کنید تا ابهامات را برطرف کنید و مسیرتان را پیدا کنید، فقط یک جواب وجود دارد و آن هم پرسیدن سؤالات مناسب از خودتان و دیگران است.

بنابراین هرجایی که الان هستید - چه بالای پله‌ها و در آستانۀ باز‌ کردن در رو‌ به رؤیاهایتان هستید، چه پایین پله‌ها قرار دارید و مثل وقتی که من گیج و سر در گم بودم و داشتم تکه‌های علف‌ها و برگ‌ها را از روی سرم برمی‌داشتم - با خودتان فکر می‌کنید که چه شد به اینجا رسیدم؟ از خودمان سؤالات درست و مناسب بپرسیم.

در بخشی از کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید می‌خوانیم:

یک‌ بار، به‌ عنوان مسئول جذب دانشجو در دانشگاه، می‌بایست ماه‌ها پشت میز می‌نشستم و تمام تلاشم را می‌کردم تا با دانش‌آموزان دبیرستانی ارتباط برقرار کنم و دربارۀ دانشگاهم با آن‌ها صحبت کنم. نمی‌دانید چقدر از آن دانش‌آموزانی که حتی اگر چندان هم به دانشگاه من علاقه نشان نمی‌دادند اما جلو می‌آمدند، دست می‌دادند، به چشمانم نگاه می‌کردند و با من صحبت می‌کردند، ممنونم.

بعضی از آن دانش‌آموزانی که بعدها وارد دانشگاه شدند از آن دسته دانش‌آموزانی نبودند که نمرات درخشانی گرفته باشند تا از‌ طریق آن وارد دانشگاه شوند، اما با این‌ وجود پرونده‌شان را به مسئول پذیرش ارجاع می‌دادم و از او می‌خواستم هر چند نفر از آن‌ها را که می‌تواند بپذیرد؛ فقط به این خاطر که با جلو‌ آمدن و حرف زدن با من، مرا تحت‌ تأثیر خود قرار داده بودند. آن‌ها برای من بیش‌ از یک تکه کاغذ بودند، آن‌ها افرادی بودند که دوست داشتم شاهد موفقیتشان باشم.

بنابراین من همه را تشویق می‌کنم به همایش‌ها بروند و کاری که اسمش را «سرگردانِ عجیب‌ و غریب» گذاشته‌ام انجام دهند. بدون هیچ صحبت خاصی، بدون هیچ برنامه‌ریزی‌ای، فقط در اطراف بچرخید و با افراد مختلف آشنا شوید.

می‌توانم بگویم بسیاری از موفقیت‌های شغلی‌ام در همایش‌ها اتفاق افتاده است، چون خودم پروژۀ «سرگردانِ عجیب‌وغریب» را انجام داده‌ام. خدا را شکر من در عجیب‌ و غریب‌ بودن حرف ندارم.
Language
Persian
Pages
256
Release
January 01, 1397
ISBN 13
9786004612043

Rate this book!

Write a review?

loader