Read Anywhere and on Any Device!

Subscribe to Read | $0.00

Join today and start reading your favorite books for Free!

Read Anywhere and on Any Device!

  • Download on iOS
  • Download on Android
  • Download on iOS

دوست مرحوم من

دوست مرحوم من

شهریار وقفی‌پور
0/5 ( ratings)
آندره کورکوف، از سویی قصه ویرانی و نابودی زندگی شخصی یک جوان سی‌ساله اوکراینی است، اما از منظری دیگر تصویری از وضعیت اوکراین بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز هست و راوی داستان نماد جوانان روشنفکری است که وارث انفعال و بی‌عملی وضعیت پیشین‌اند. آنها اگرچه پیش‌ازاین به وضعیت سابق معترض بوده‌اند، اما در جامعه بعد از فروپاشی تا مغز استخوان گرفتار بی‌عملی، پوچی و ناامیدی‌اند. دیوارها فرو ریخته و از بین رفته، اما انفعال و ناامیدی مثل بختکی روی آدم‌ها افتاده و سخت جانی می‌کند.

قصه کورکوف اگرچه روایت یأس و ناامیدی است اما طنز تلخ و خاص او نیز حضوری پررنگ در داستان دارد: «وضعیتی که خودم را تویش گرفتار کرده بودم، طنزی شیطنت‌آمیز بود. حالا من زنده بودم، از روی تصادف، در حالی‌که طبق برنامه تحت تعقیب بودم و معلوم هم نبود کی تمام می‌شود». در اوکراینی که از شوروی رها شده، همچنان مرگ در تعقیب راوی قصه است چون او مرگ را تنها تقدیر زندگی بی‌حاصلش می‌داند. اگرچه در داستان چندان اشاره مستقیمی به موضع راوی درباره حکومت شوروی نمی‌شود اما بااین‌حال، گاه اینجا و آنجا اشاره‌ای جزئی به این موضوع می‌شود: «بیرون باران نم‌نم می‌آمد. اکتبر را کم‌تر از هر ماهی دوست دارم- آن از انقلاب کبیرش این هم از رطوبتش»
Language
Persian
Pages
112
Format
Paperback
Release
January 01, 1999

دوست مرحوم من

شهریار وقفی‌پور
0/5 ( ratings)
آندره کورکوف، از سویی قصه ویرانی و نابودی زندگی شخصی یک جوان سی‌ساله اوکراینی است، اما از منظری دیگر تصویری از وضعیت اوکراین بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز هست و راوی داستان نماد جوانان روشنفکری است که وارث انفعال و بی‌عملی وضعیت پیشین‌اند. آنها اگرچه پیش‌ازاین به وضعیت سابق معترض بوده‌اند، اما در جامعه بعد از فروپاشی تا مغز استخوان گرفتار بی‌عملی، پوچی و ناامیدی‌اند. دیوارها فرو ریخته و از بین رفته، اما انفعال و ناامیدی مثل بختکی روی آدم‌ها افتاده و سخت جانی می‌کند.

قصه کورکوف اگرچه روایت یأس و ناامیدی است اما طنز تلخ و خاص او نیز حضوری پررنگ در داستان دارد: «وضعیتی که خودم را تویش گرفتار کرده بودم، طنزی شیطنت‌آمیز بود. حالا من زنده بودم، از روی تصادف، در حالی‌که طبق برنامه تحت تعقیب بودم و معلوم هم نبود کی تمام می‌شود». در اوکراینی که از شوروی رها شده، همچنان مرگ در تعقیب راوی قصه است چون او مرگ را تنها تقدیر زندگی بی‌حاصلش می‌داند. اگرچه در داستان چندان اشاره مستقیمی به موضع راوی درباره حکومت شوروی نمی‌شود اما بااین‌حال، گاه اینجا و آنجا اشاره‌ای جزئی به این موضوع می‌شود: «بیرون باران نم‌نم می‌آمد. اکتبر را کم‌تر از هر ماهی دوست دارم- آن از انقلاب کبیرش این هم از رطوبتش»
Language
Persian
Pages
112
Format
Paperback
Release
January 01, 1999

Rate this book!

Write a review?

loader