Read Anywhere and on Any Device!

Subscribe to Read | $0.00

Join today and start reading your favorite books for Free!

Read Anywhere and on Any Device!

  • Download on iOS
  • Download on Android
  • Download on iOS

تهران، خیابان آشیخ هادی

تهران، خیابان آشیخ هادی

ع. پاشایی
0/5 ( ratings)
«از صبح توی اتاق کار من که جلوی خانه است و به معبر نگاه می‌کند، می‌نشینیم؛ ظاهراً هر دو سرگرم کارهایمان هستیم، به همدیگر چیزی نمی‌گوییم و به روی هم نمی‌آوریم، اما هر دوی‌مان زیر چشمی مراقب خیابانیم که چه موقع جیپ اداره‌ی پست می‌رسد...»

آنچه آمد بخشی از نامه احمد شاملو به ع. پاشایی از آمریکاست، در زمانی که هنوز نامه‌نگاری مهم‌ترین وسیله برای ارتباط با دوستان و آشنایان بود و رسیدن هر نامه، به‌خصوص برای افرادی که از نزدیکانشان دورافتاده بودند، بسیار خوشحال‌کننده و شوق‌انگیز به شمار می‌آمد.
آشنایی پاشایی با شاملو به سال ۱۳۳۷ برمی‌گردد، زمانی که کتابِ «هوای تازه» را از کتاب‌فروشی انتشارات نیل می‌خرد و اندک زمانی بعد شاملوخوانی حرفه‌ای می‌شود و هنگام تدریس ادبیات در دبیرستان، برای شاگردانش مدام از شاملو و اشعارش حرف می‌زند. در اواخر دهه چهل شاملو مجله خوشه را منتشر می‌کند، ع. پاشایی هم ترجمه‌هایی برای او می‌فرستد. و سرانجام: «تابستان ۱۳۴۷، روزی از اداره‌ى آموزش‌وپرورش به من زنگ زدند که آقایی آمده اداره آدرس شما را می‌خواهد. اسمش را پرسیدم، گفتند آقای شاملو. مستخدم اداره ایشان را به طرف منزل ما می‌آورد که بین راه به آن‌ها رسیدم. احمد شاملو بود.»

با چنین پیش‌زمینه‌ای از همان اولین دیدار، ارتباطی دوستانه و نزدیک بین آن‌ها برقرارمی شود. شاملو که برای ساختن فیلم‌هایی مستند به شمال آمده، درباره‌ی کتاب کوچه با پاشایی مشورت می‌کند و همین نقطه آغاز سه دهه همکاری و دوستی نزدیک آن‌ها می‌شود.

نامه‌نگاری‌های میان «شاملو» و «پاشایی»، مربوط به ایامی‌ست که شاملو در خارج از کشور به سر می‌برده. بخش عمده نامه‌ها به نیمه دوم دهه‌ی ۵۰ که شاملو به دلایل سیاسی کشور را ترک کرده برمی‌گردد. بخشی هم حاصل نامه‌نگاری‌های آن‌ها در سال‌های پس از انقلاب است، در زمانی که شاملو برای درمان بیماری یا سخنرانی در دانشگاه‌های مختلف به خارج از ایران سفر کرده است.
Language
Persian
Pages
198
Format
Paperback
Release
January 01, 2014

تهران، خیابان آشیخ هادی

ع. پاشایی
0/5 ( ratings)
«از صبح توی اتاق کار من که جلوی خانه است و به معبر نگاه می‌کند، می‌نشینیم؛ ظاهراً هر دو سرگرم کارهایمان هستیم، به همدیگر چیزی نمی‌گوییم و به روی هم نمی‌آوریم، اما هر دوی‌مان زیر چشمی مراقب خیابانیم که چه موقع جیپ اداره‌ی پست می‌رسد...»

آنچه آمد بخشی از نامه احمد شاملو به ع. پاشایی از آمریکاست، در زمانی که هنوز نامه‌نگاری مهم‌ترین وسیله برای ارتباط با دوستان و آشنایان بود و رسیدن هر نامه، به‌خصوص برای افرادی که از نزدیکانشان دورافتاده بودند، بسیار خوشحال‌کننده و شوق‌انگیز به شمار می‌آمد.
آشنایی پاشایی با شاملو به سال ۱۳۳۷ برمی‌گردد، زمانی که کتابِ «هوای تازه» را از کتاب‌فروشی انتشارات نیل می‌خرد و اندک زمانی بعد شاملوخوانی حرفه‌ای می‌شود و هنگام تدریس ادبیات در دبیرستان، برای شاگردانش مدام از شاملو و اشعارش حرف می‌زند. در اواخر دهه چهل شاملو مجله خوشه را منتشر می‌کند، ع. پاشایی هم ترجمه‌هایی برای او می‌فرستد. و سرانجام: «تابستان ۱۳۴۷، روزی از اداره‌ى آموزش‌وپرورش به من زنگ زدند که آقایی آمده اداره آدرس شما را می‌خواهد. اسمش را پرسیدم، گفتند آقای شاملو. مستخدم اداره ایشان را به طرف منزل ما می‌آورد که بین راه به آن‌ها رسیدم. احمد شاملو بود.»

با چنین پیش‌زمینه‌ای از همان اولین دیدار، ارتباطی دوستانه و نزدیک بین آن‌ها برقرارمی شود. شاملو که برای ساختن فیلم‌هایی مستند به شمال آمده، درباره‌ی کتاب کوچه با پاشایی مشورت می‌کند و همین نقطه آغاز سه دهه همکاری و دوستی نزدیک آن‌ها می‌شود.

نامه‌نگاری‌های میان «شاملو» و «پاشایی»، مربوط به ایامی‌ست که شاملو در خارج از کشور به سر می‌برده. بخش عمده نامه‌ها به نیمه دوم دهه‌ی ۵۰ که شاملو به دلایل سیاسی کشور را ترک کرده برمی‌گردد. بخشی هم حاصل نامه‌نگاری‌های آن‌ها در سال‌های پس از انقلاب است، در زمانی که شاملو برای درمان بیماری یا سخنرانی در دانشگاه‌های مختلف به خارج از ایران سفر کرده است.
Language
Persian
Pages
198
Format
Paperback
Release
January 01, 2014

Rate this book!

Write a review?

loader