همواره صائقه، جرقه، ساختمانهایی که فرو میریزند، انسانهایی که میلغزند یا به پرواز درمیآیند، و خلاصه هرگونه جهش را دوست داشتهام. لحظات شیرینی که به ما میگویند دنیا به طور یقین قابل پیشبینی نیست و هنوز مکانهایی وجود دارد که در آنها واقعیت درها را برویمان نبسته و محبوسمان نکرده است. این حکایات کوتاه و داستانهای بیسروته که تحت عنوان «تئاتر بیحیوان» گردآوری شده است، تلاشی ناچیز است در هنر صاعقهزدگی، و بزرگداشتی است به تمام کسانی که با زندان عبوس معیارها و اعتدال در جنگند.
همواره صائقه، جرقه، ساختمانهایی که فرو میریزند، انسانهایی که میلغزند یا به پرواز درمیآیند، و خلاصه هرگونه جهش را دوست داشتهام. لحظات شیرینی که به ما میگویند دنیا به طور یقین قابل پیشبینی نیست و هنوز مکانهایی وجود دارد که در آنها واقعیت درها را برویمان نبسته و محبوسمان نکرده است. این حکایات کوتاه و داستانهای بیسروته که تحت عنوان «تئاتر بیحیوان» گردآوری شده است، تلاشی ناچیز است در هنر صاعقهزدگی، و بزرگداشتی است به تمام کسانی که با زندان عبوس معیارها و اعتدال در جنگند.