کلبهای در مزرعهی برفی نام مجموعه داستان کوتاهی از رسول یونان است. این مجموعه داستان شامل ۴۱ داستان کوتاه است. داستانهای این مجموعه کمی بیشتر یا کمتر از ۶۰ کلمه و یک تصویر یا لحظه از یک روایت را در بر میگیرند.
داستانها صرفاً یک برش، یک لحظه و یک اندیشهٔ کوتاه هستند که البته نویسنده تلاش کرده با هر داستانی ذهنیتی سیال بسازد تا خود خواننده هر چه میخواهد برای آن لحظه معنی کند.
برشی از مجموعه داستان «کلبهای در مزرعهٔ برفی»: آقاجلال باید همراهِ خانوادهاش از کوچهٔ ما نقل مکان کند. صاحبخانه خانهٔ خود را میخواهد؛ اما آقاجلال اصلاً دلش نمیخواهد به خانهٔ جدیدی که پدرش اجاره کرده است برود، چون آن خانه از کوچهٔ ما خیلی دور است.
پسر قابل احترامی است حتی پیش مصطفی که سربهسر همه میگذارد. مصطفی به ابرها ابر نمیگوید، چون آقاجلال…
کلبهای در مزرعهی برفی نام مجموعه داستان کوتاهی از رسول یونان است. این مجموعه داستان شامل ۴۱ داستان کوتاه است. داستانهای این مجموعه کمی بیشتر یا کمتر از ۶۰ کلمه و یک تصویر یا لحظه از یک روایت را در بر میگیرند.
داستانها صرفاً یک برش، یک لحظه و یک اندیشهٔ کوتاه هستند که البته نویسنده تلاش کرده با هر داستانی ذهنیتی سیال بسازد تا خود خواننده هر چه میخواهد برای آن لحظه معنی کند.
برشی از مجموعه داستان «کلبهای در مزرعهٔ برفی»: آقاجلال باید همراهِ خانوادهاش از کوچهٔ ما نقل مکان کند. صاحبخانه خانهٔ خود را میخواهد؛ اما آقاجلال اصلاً دلش نمیخواهد به خانهٔ جدیدی که پدرش اجاره کرده است برود، چون آن خانه از کوچهٔ ما خیلی دور است.
پسر قابل احترامی است حتی پیش مصطفی که سربهسر همه میگذارد. مصطفی به ابرها ابر نمیگوید، چون آقاجلال…